جدول جو
جدول جو

معنی پدیدار آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

پدیدار آمدن
پدید آمدن
تصویری از پدیدار آمدن
تصویر پدیدار آمدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیدار آمدن
تصویر دیدار آمدن
رخ نمودن، پدیدار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیدار آمدن
تصویر دیدار آمدن
پدیدار شدن، آشکار شدن، برای مثال دیودل باشیم و برپاشیم جان / کآن پری دیدار دیدار آمده ست (خاقانی - ۵۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدیدار کردن
تصویر پدیدار کردن
آشکار کردن هویدا کردن ظاهر کردن ابراز و اظهار کردن شرح انصراح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدیدار شدن
تصویر پدیدار شدن
نمایان گشتن ظاهر شدن پدید شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدیدار شدن
تصویر پدیدار شدن
نمایان شدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
هویدا گشتن پیدا گشتن آشکار شدن نمودار گردیدن، بوجود آمدن خلق شدن، معلوم شدن مرئی شدن، طلوع کردن طالع شدن، یا پدید آمدن بامداد ین. پیدا شدن (زهره و عطارد) پیش از طلوع آفتاب در مشرق. طلوع صباحی مقابل پنهان شدن بامدادین
فرهنگ لغت هوشیار
ظاهر شدن آشکار گردیدن: چنانکه پیدا آید در این نزدیک از احوال این پادشاه، حاصل شدن بوجود آمدن: هر کس مرکبست از چهار چیز... و هر گاه که یک چیز از آنرا خلل افتد ترازوی راست نهاده بگشت و نقصان پیدا آید، ظهور کردن نامبر دار شدن: بر خداوندان و پدران بیش از آن نباشد که بندگان و فرزندان خویش را نامهای نیکو و بسزا ارزانی دارند بدان وقت که ایشان در جهان پیدا آیند، یافت شدن یافته شدن: بفرمود تا همه آب آن چاه را و بسیاری گل بر کشیدند پیدا نیامد (انگشتری پیغامبر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدید آمدن
تصویر پدید آمدن
نمایان شدن، به وجود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیدا آمدن
تصویر پیدا آمدن
پدید آمدن، به وجود آمدن، آشکار شدن، نمایان شدن، برای مثال اخترانی که به شب در نظر ما آیند / پیش خورشید محال است که پیدا آیند (سعدی۲ - ۴۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدید آمدن
تصویر پدید آمدن
آشکار گشتن، بوجود آمدن، معلوم شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیدا آمدن
تصویر پیدا آمدن
((~. مَ دَ))
ظاهر شدن، حاصل شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پدید آمدن
تصویر پدید آمدن
Arise
دیکشنری فارسی به انگلیسی
উদিত হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی